!!مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم ! نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم … و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را ♥ .♀.•° Good Time♥ .♀.•° |
|||
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 19:5 :: نويسنده : sahra
قبل از ازدواج :
پسر: بالاخره موقعش شد. خيلي انتظار کشيدم.دختر: ميخواي از پيشت برم؟پسر: حتي فکرشم نکن!دختر: دوسم داري؟پسر: البته! هر روز بيشتر از ديروز!دختر: تا حالا بهم خيانت کردي؟پسر: نه! براي چي ميپرسي؟دختر: منو ميبوسي؟پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.دختر: منو ميزني؟پسر: ديوونه شدي؟ من همچين آدميام؟!دختر: ميتونم بهت اعتماد کنم؟!پسر: بله.دختر: عزيزم!
.
.
بعد از ازدواج :
کاري نداره متن قبلي رو از پايين به بالا بخون
نظرات شما عزیزان:
واقعا جالب بود.كلي خنديدم!!خوش حال مي شم به منم سربزني!!
درباره وبلاگ آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|